عمه شیرینِ آرش چند روزی مهمان ما بود. 5شنبه عصری رسید که من رفتم فرودگاه شارجه دنبالش و با هم رفتیم آرش را از کلاس برداشتیم. بعد رفتیم دنبال جلال. خونه که رسیدیم کمی استراحت کردیم و بعد راهی امارات مال شدیم. تا نیمه شب آنجا بودیم.
جمعه صبح آرش را گذاشتیم کلاس شنا و با شیرین رفتیم Outlet Mall. تا موقعی که آرش تعطیل بشه همان دور و اطراف چرخیدیم. جمعه بعدازظهر من و آرش و عمه شیرین سه تایی رفتیم هتل لاپیتا. روز اول را به گردش در هتل و استخر و قدم زدن در Riverland گذراندیم.
برای شام رستوران Olive Garden را رفتیم طبق معمول.
روز دوم بعد از صبحانهی مفصل هتل راهی پارکها شدیم. پارک آبی لگولند تعطیل بود ولی بقیهی پارکها باز بودن و ما فقط لگولند و Motiongate را رفتیم. دیدنیها زیاد بود و وقت کم. تا جایی که میشد رفتیم و چند تا بازی مهیج هم انجام دادیم. حدود 5 دیگه همانجا ناهار خوردیم و برگشتیم خانه تا آرش به درسها و امتحانات هفتهی بعد برسه و ما هم استراحت کنیم.
و
و
و
یکشنبه را مرخصی گرفتم و با شیرین به سفارت کانادا برای انگشتنگاری رفتیم. کارمون سریع انجام شد و بعد برای خودمون گشتیم تا آرش مدرسهش تعطیل شد. بردیم گذاشتیمش کلاس شنا و خودمون رفتیم Outlet Mall.
تا تمام شدن کلاس آرش، همانجا چرخیدیم بعد آرش را برداشتیم و آمدیم خانه.
دوشنبه جلال تعطیل بود و من سرکار بودم. جلال و شیرین صبح را در ایکیا گذراندن و بعد آرش را جلال برد کلاس و من هم با شیرین رفتیم امارات مال و تا شب آنجا بودیم.
سهشنبه هم روز آخر سفر شیرین بود که در خانه و تنهایی گذراند و ما هیچکدام نتونستیم مرخصی بگیریم. جلال حدود سه رسوندش فرودگاه شارجه و راهی تهران شد.
سفرش کوتاه بود ولی به همگی خوش گذشت. آرش هم با وجود امتحانات فراوان از حضور عمه کیفش حسابی کوک بود.
آرش ,رفتیم ,هم ,شیرین ,جلال ,کلاس ,آرش را ,با شیرین ,و بعد ,و با ,و ما
درباره این سایت